برگزاری نکوداشت منوچهر فرید، هنرمند ایرانی مقیم استرالیا

دوشنبه،۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۷

در مراسم نکوداشت منوچهر فرید، این هنرمند در مصاحبه تصویری‌ای که از استرالیا ارسال کرده بود، گفت: اهل جلب توجه و فیلم‌های کمدی نبودم البته زیاد هم مورد توجه نبودم اما کارهایی انجام می‌دادم که مفهومی عمیق داشتند.

برگزاری نکوداشت منوچهر فرید، هنرمند ایرانی مقیم استرالیا

کانون فیلم خانه سینما عصر یک‌شنبه 26 خردادماه در ویژه برنامه‌ای با نام «گوشه‌های کم‌پیدای سینمای ایران» به تحلیل آثار و نکوداشت منوچهر فرید بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون که در فیلم‌های بهرام بیضایی مانند «چریکه تارا»، «رگبار» و «غریبه و مه» و … نقش آفرینی کرده است، پرداخت.

در این برنامه که توسط کانون فیلم خانه سینما و به کوشش امیر پوریا، منتقد و مدرّس سینما، برگزار شد، گفت‌وگوی تصویریِ اختصاصیِ این منتقد با فرید که حدود ۳۰ سال است در استرالیا زندگی می‌کند به نمایش درآمد.

امیر پوریا با بیان اینکه " در این مجموعه برنامه‌ها به بخشهایی از سینمای ایران می‌پردازیم که از خاطرات تثبیت شده ما هستند اما از خود افراد به میزانی که شایسته آنها بوده یاد نشده است" گفت: گوشه‌های کم پیدا معنای غفلت ماست که سعی می‌کنیم با این برنامه‌ها قدر هنرمندان را تا زمانیکه زنده‌اند بدانیم و معمولاً مرور آثار برای کسانی برگزار می شود که آنچنان نیازی به معرفی و شناخته شدن ندارند در عوض کسانی به آن نیاز دارند که حجم قابل توجهی از مخاطبان آنها را نمی شناسند.

سپس مصاحبه‌ای که امیر پوریا به صورت تصویری با منوچهر فرید داشته پخش شد که بخشی از این سوال و جواب‌ها در ادامه آورده شده است:

*حضورتان در بخش‌های از سینمای ایران که آغازگر جریان موج نو بوده چگونه رخ داده و چقدر تصادفی و چقدر حاصل انتخاب خودتان بوده است؟

منوچهر فرید: من فکر می‌کنم که خوش شانسی در آن وجود داشت، البته انتخاب خودم هم بود. در آن زمان وقتی کسی به تو پیشنهاد بازی در فیلمی را می‌داد ولی تو قبول نمی‌کردی دیگر هیچ وقت به طرف تو نمی‌آمد. در حقیقت فیلم‌های که دوست نداشتم بازی کنم به سراغ من نیامدند در نتیجه من توسط کسانی که دید خوبی به سینما داشتند انتخاب شدم به خصوص بهرام بیضایی که در اکثر فیلم‌هایش مرا شرکت داد.

*خیلی از بازیگران قدیمی و پیشکسوت ما اولین بازی‌شان را در "خشت و آیینه" ابراهیم گلستان بازی کردند. آشنایی شما با ابراهیم گلستان از کجا اتفاق افتاد و فیلمنامه چه تغییراتی نسبت به آنچه که نوشته بود، کرد؟

منوچهر فرید: من وقتی کار تئاتر را شروع کردم اولین نمایشنامه که به کارگردانی حمید سمندریان روی صحنه اجرا شد، "مرده‌های بی کفن و دفن" بود. بازی من مورد توجه قرار گرفت و یک شب ابراهیم گلستان و فروغ فرخ زاد پشت صحنه آمدند و به ما تبریک گفتند و آخر سر ما سه نفر (محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و خودش) را برای فیلم «خشت و آیینه» انتخاب کرد.
دیالوگ‌ها مخصوص خود آقای گلستان بود در نتیجه ما برای اینکه نوع گفتن آنها مطابق میل گلستان باشد به مدت یک‌ماه هر روز خانه او می‌رفتیم و کلمه کلمه به ما یاد می‌داد، چگونه باید صحبت کنیم.

* شما سابقه تئاتری مهمی هم دارید. چرا نام تله تئاترها بیشتر از تئاترهای صحنه ای شما ثبت شده است؟

منوچهر فرید: کسانی که کار تلویزیونی انجام دادند به عنوان کارگردان تصویری، کار خودشان را ضبط و نگه می‌داشتند و در اختیار مردم قرار می‌دادند ولی از نمایشنامه‌های صحنه‌ی چیزی باقی نمی ماند و تنها مدتی که روی صحنه بود امکان تماشای آن وجود داشت.
طرفدار جلب توجه و فیلم های کمدی نبودم البته زیاد هم مورد توجه نبودم اما کارهایی انجام می‌دادم که مفهومی عمیق داشتند. گاهی هم در اجرای نمایشنامه‌ها با کارگردان همکاری می‌کردم تا کار خوب از آب در بیاید، مثلاً در نمایش «ارثیه ایرانی» یا «روزنه آبی» اکبر رادی، وقتی رادی برای تماشای تمرین ما آمده بود گفت اولین باری است که می‌بینم این نمایشنامه آن طوری که می‌خواهم اجرا می‌شود.

*تحصیل کردن در حوزه تئاتر زیر نظر و به شکلی که عبدالحسین نوشین شروع کرد و بعد رکن‌الدین خسروی و دیگران ادامه دادند چقدر به شما حس میراث می بخشد؟

منوچهر فرید: در آن زمان دانشکده هنرهای دراماتیک وجود نداشت بلکه اداره تئاتر هنرهای زیبای کشور اسمش هنرهای دراماتیک بود. این ادامه پیدا کرد تا زمانی که هنرهای زیبا به وزارت فرهنگ و هنر تبدیل شد و اداره هنرهای دراماتیک به خاطر دکتر فروغ به دانشکده هنرهای دراماتیک تبدیل شد و از آن زمان دانشجو گرفتند.

*از آشنایی و همکاری‌تان با حمید سمندریان بگوئید.

منوچهر فرید: حمید سمندریان اولین کارگردان تحصیل کرده بود که در آلمان کارگردانی خوانده بود.‌ او در تئاتر ایران بسیار موثر بود. در اداره تئاتر کسانی بودند که با محبت و صمیمیت بر علیه افراد کارهایی می کردند که آنجا را رها کنند. سمندریان هم وقتی دانشکده باز شد از اداره تئاتر خارج و به سمت تدریس و استادی دانشگاه رفت.

*شما یک همکاری با پرویز صیاد در فیلم «صمد و قالیچه حضرت سلیمان» داشتید. از حضورتان در یک فیلم کمدی و همچنین رفاقت‌تان با پرویز صیاد برایمان بگوئید.

منوچهر فرید: من هنوز هم دوستی عمیقی با پرویز صیاد دارم. پیش از وارد شدن به شغل هنرپیشگی در مجلاتی درباره سینما و هنر اسم و اطلاعات او را دیده بودم اما وقتی وارد این شغل شدم آشنایی ام با او بیشتر شد. زمانی که قرار شد فیلمی سینمایی با بازی او ساخته شود من فیلمنامه را خواندم ولی در نهایت ماجرا به شکل دیگری از آنچه به نمایش درآمد تغییر کرد و با توجه به نظر تهیه کننده بیشتر داستان بر روی شخصیت صمد قرار گرفت در نتیجه من از آن خوشم نیامد و بنابراین در هیچ فیلم دیگری با پرویز صیاد کار نکردم زیرا او تکیه اش بر صمدش بود ولی من معتقدم که نباید مردم را با تصاویر کمدی گول زد.

برای بازی در فیلم «شیر خفته» من اولین فردی بودم که آقای کوشان برای انتخاب کرده بود. من پرسیدم چه افراد دیگری در این فیلم بازی میکنند تعدادی اسم آورد و گفت اینها نیستند. او همچنین در جریان ساخت این فیلم بیان کرده بود اگر از دیالوگ خوشتان نمی آید و می خواهید آن را عوض کنید این کار را انجام دهید. من گفتم دیالوگ‌های من خوب است ولی می‌خواهم به من قول دهید کسی دیالوگ‌های من را عوض نکند. یعنی اگر کسی که در مقابل من قرار می‌گیرد چیزی به غیر از آنچه در فیلمنامه هست بگوید به طبع دیالوگ‌های من هم تغییر می‌کند. نقش مقابل من انتظامی بود. او شخصیتی بود که هر کاری دلش می‌خواست سر صحنه فیلمبرداری انجام می‌داد و نصیحتی که به ما می‌کرد هم این بود که "یک بازی بکن، مورد توجه مردم قرار بگیر، بعد هر کاری انجام دهی مردم میگویند، به به! " ولی به نظر من این توهین به تماشاچی بود.

دکتر کوشان اما در تمام صحنه هایی که من بازی داشتم گفته بود نباید چیزی تغییر کند و همه چیز مانند سناریو پیش رفت. اینکه یک پروژه مشترک بین ایران و آلمان بود، طرف آلمانی به من گفت تو بهترین بازی را در این فیلم داری اما متاسفانه در ایران تماشاچی بیشتر به ظاهر توجه داشت.

*چرا از ایران مهاجرت کردید در صورتی که شما در کارهای شریفی پیش از انقلاب بازی کرده بودید.

تصمیم گرفته شده بود که ما از ایران برویم. دست خودم نبود، باید می‌رفتم و رفتم. البته ما در هیچ برنامه سیاسی‌ای هم شرکت نکرده بودم. اما در عین حال دل شکسته بودم.

*در این سال‌ها پیشنهاد بازی برایتان وجود داشته؟ اگر وجود داشته باشد در چه صورتی آن را می‌پذیرید؟

پیشنهاد جدی وجود نداشت. البته من برای تعدادی از فارسی زبانان اینجا سه نمایشنامه نوشتم و کارگردانی کردم اما چون باید برای همه این نمایش هنرپیشه می‌ساختم کاری بسیار زمان بر شد برای همین بیشتر از آن نتوانستم زیرا نمایشنامه‌های من به عنوان یکی از شاگردان بیضایی، حالتی عرفانی و عمیق داشت اما کسانی که اکنون از ایران بیرون هستند نسلی اند که نمی توانستند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. بر همین اساس نمایشنامه چهارم را نیمه کاره رها کردم زیرا دیدم مخاطب ندارد.

سپس ناصر صفاریان در بخشی از این برنامه در سخنان کوتاهی توضیح داد: به دلیل تغییری که در برنامه ریزی جشن خانه سینما اتفاق افتاده ما تا سه هفته آینده میتوانیم برنامه‌مان را داشته باشیم. هفته آینده هم برای نخستین بار فیلم جدید محمدعلی سجادی به نام "گزارش چهار شب و یک روز" که درباره عباس کیارستمی و فوتشان است و در همان زمان ساخته شد ولی آقای سجادی تصمیم داشتند تا با فاصله اکران شود، به نمایش درمی‌آید.