در روز بیست اکتبر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که دولت او از معاهده نابودی موشکهای دارای برد کوتاه و متوسط (INF) کنارهگیری خواهد کرد. به این منظور که روسیه و چین ضمن دریافت پیام مورد نظر آمریکا، «به هوش بیایند». ترامپ همچنین اعلام کرد درصورتیکه روسیه پایبندی به معاهده را بپذیرد و نیز چین یکی از امضاکنندگان آن شود، از معاهده خارج نخواهد شد. از سال 2014 دولت آمریکا گزارشهایی را منتشر میکرد که بر نقض INF توسط روسیه تأکید داشت. ایالات متحده ابتدا در گزارش موسوم به گزارش پایبندی در جولای 2014 ادعا کرد که روسیه در حال نقض تعهدات INF است. وزارت خارجه آمریکا در سه گزارش متوالی طی سالهای 2015، 2016 و 2017 ادعای نقض INF توسط روسیه را تکرار کرد. در مارس 2017، یکی از مقامات ارشد آمریکا گزارشهای خبری مبنیبر استقرار موشکهای خلاف معاهده توسط روسیه را تأیید کرد. ادعاهای آمریکا در حالی مطرح میشد که گزارشها از فعالیتهای نظامی چین در دریای جنوبی چین حکایت داشتند. پس از ساخت جزایر در آبهای مورد مناقشه دریای جنوبی، چینیها ادعا کردند که ساخت جزایر برای مقاصد صلحآمیز بوده است. این در حالی است که بهتازگی چین آنها را نظامی هم کرده است.
بحران تسلیحاتی اروپا؛ تلاش برای موازنه وحشت
بحران تسلیحاتی اروپا در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 رخ داد. در 1977، اتحاد جماهیر شوروی نسبت به استقرار سامانه موشکی اس-اس 20 در داخل خاک خود اقدام نمود. این سامانه متشکل از موشکهای پیشرفته و دقیقی بود که میتوانست پهنه وسیعی از اروپا را از اعماق روسیه مورد اصابت قرار دهد. سامانه اس-اس 20 بهطور کیفی نیروهای هستهای اتحاد جماهیر شوروی را با فراهمکردن موشکهای بُرد بلند و دارای کلاهک چندگانه تقویت میکرد. این سامانه در واقع جایگزینی بود برای سامانههای موشکی اس-اس 4 و اس-اس 5 که کلاهک واحد و بُرد کوتاهتری داشتند. در سال 1979 وزرای خارجه و دفاع کشورهای عضو ناتو در بروکسل به استقرار موشکهای جدید شوروی اعتراض و استراتژی فشار- مذاکره را تصویب کردند. اعضای ناتو تصمیم گرفتند تا مذاکراتی را با شوروی بهمنظور کنترل تسلیحاتی آغاز نمایند. با این حال، مذاکرات تا زمانی که آمریکا برنامه توسعه موشکی خود را در 1983 آغاز نکرده بود، توفیقی نداشت. در مذاکرات تسلیحاتی با شوروی، از آغاز مشخص بود که موازنه کافی وجود ندارد. آمریکا موشکهای کوتاه بُردی را در اروپا داشت که نمیتوانست به عمق قلمرو شوروی دسترسی داشته باشد. در مقابل، استقرار سامانه اس-اس 20 شوروی را قادر ساخته بود تا بخش اعظم اروپا را زیر سایه تهدید ببرد. بهمنظور ایجاد موازنه، آمریکا تصمیم گرفت تا نسبت به استقرار سامانههای موشک هستهای زمینپایه کروز و سامانه پرشینگ 2 در خاک اروپا اقدام نمایند. این اقدام مسکو را تحتالشعاع موشکهای میان بُرد آمریکا قرار میداد.
معاهده INF و پایان بحران تسلیحاتی
تا پیش از استقرار سامانههای جدید موشکی آمریکا در خاک اروپا، رؤسای جمهور آمریکا تصور میکردند با تقویت سلاحهای هستهای استراتژیک و هواپیماهای دارای قابلیت هستهای بازدارندگی کافی در برابر سامانه موشکی اس-اس 20 شوروی و اهرم لازم در مذاکرات را در اختیار دارند. بینتیجه بودن مذاکرات تا سال 1983 نشان داد که این تصور غلط است. اروپا بهواسطه تهدید مستقیمی که از جانب شوروی احساس میکرد، بر افزایش فشار از طریق توسعه موشکی تأکید میورزید. با استقرار سامانه موشکی پرشینگ 2 در 1983 شوروی از مذاکرات خارج شد. با اینحال در 1985 مجدداً مذاکرات آمریکا و شوروی از سر گرفته شد. مجموعهای از جلسات در آگوست و سپتامبر 1986 میان ریگان و گورباچف برگزار و منجر به توافقی اصولی شد. دو طرف توافق کردند تمامی سامانههای بُرد متوسط خود را از سراسر اروپا حذف و در بقیه جهان تا آستانه 100 کلاهک هستهای کاهش دهند. متن معاهده INF نهایتاً در سپتامبر 1987 در واشنگتن میان ریگان و گورباچف به امضا رسید. طرفین در این پیمان توافق کردند که نیروهای نظامی خود را از مالکیت، تولید و آزمایش موشکهای کروز با برد 500 تا 5500 کیلومتر منع کنند. این ممنوعیت شامل تسلیحات متعارف و هستهای میشد. تا پایان 1991، 846 موشک توسط آمریکا و 1846 موشک توسط اتحاد جماهیر شوروی نابود شد. بهموجب این پیمان، هر دو کشور مجاز بودند از تأسیسات نظامی یکدیگر بازرسی کنند.
چین؛ نقطه کور برای INF
معاهده INF میان آمریکا و شوروی (و بعداً روسیه) منعقد شده است. در زمانی که این معاهده امضا شد، چین بهعنوان یک قدرت موشکی مطرح نبود. در سالهای ابتدایی دهه 2000، ولادیمیر پوتین ایده ترک معاهده INF را مطرح کرد. ازجمله به این دلیل که چین در حال گسترش موشکهای میانبُرد متعارف خود بود. ایده پوتین با گسترش روابط میان چین و روسیه معلق شد. با این حال، با افزایش تنشها میان چین و آمریکا در سالهای اخیر، ایالات متحده بهایجاد تغییر اساسی در معاهده INF مصمم شده است. در آوریل سال 2018، فرمانده نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام به کمیته نیروهای مسلح سنا گزارش داد که «چین اکنون قادر به کنترل دریای جنوب چین در تمام سناریوهای کوتاهمدت جنگ با ایالات متحده است». فرمانده پیشین نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام نیز در تحلیلی مشابه، یکی از دلایل اصلی تسلط چین بر آبهای دریای جنوبی را معاهده INF برشمرده بود. در محدوده دریای جنوبی، امروزه چین دارای مجموعهای از موشکهای زمین به زمین دور بُرد متعارف و هستهای است. اگر چین معاهده INF را امضا کند، تقریباً 95 درصد از تسلیحات نصب شده در این منطقه باید برچیده شود. با این حال پکن بارها تصریح کرده است که هیچ میلی برای این کار ندارد.
خروج آمریکا؛ آغاز جنگ سرد دوم؟
تهدید ترامپ به خروج از معاهده INF از سوی روسیه بهشدت محکوم شد. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، خروج آمریکا از این معاهده را پس از خروج یکجانبه این کشور از پیمان دفاع ضد موشکی در سال 2001 تهدیدی بزرگ علیه ثبات راهبردی جهان عنوان کرد. روسیه اتهامات آمریکا مبنیبر نقض INF توسط این کشور را رد کرده است. مسکو ادعا میکند که ایالات متحده سیستم پرتاب موشکیای را در اروپا مستقر کرده است که میتواند برای پرتاب موشکهای کروز با ویژگیهای مشابه موشکهای منع شده در معاهده INF به کار رود. مسکو و پکن در سالهای اخیر بهطور فزاینده قدرت نظامی آمریکا را به چالش کشیدهاند. پکن با فراغ بال و بدون محدودیتی که روسیه با آن مواجه است، بهسرعت در حال گسترش توان نظامی خود بهخصوص در مناطق تحت تنش با آمریکا است. دورنمای رقابتها به شکلی است که خروج آمریکا از INF در تحلیلهای بدبینانه به آغاز جنگ سرد دیگری تشبیه شده است. در همین حال ، بسیاری از تحلیلگران کنترل سلاح با ترس از اینکه عقبنشینی آمریکا از معاهده INF میتواند منجر به ایجاد یک «مسابقه موشک جدید » شود ، هشدار دادهاند. در مقابل، برخی از مقامات دولت ترامپ تصور میکنند با تهدید به خروج یا حتی خروج قطعی از INF، آمریکا در مذاکرات آتی میان قدرتهای موشکی جهان، واجد دست بالا خواهد بود. آیا رقابت تسلیحاتی در جهان اوج خواهد گرفت یا معاهده جدیدی این بار با مشارکت چین به امضا خواهد رسید؟ باید منتظر ماند.
گزارش: سید محمدجواد حسینی