بیمِ زندگی

شنبه،۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۷
وضعیت بیمه زندگی در ایران و چالشهای پیش رو

قاسم رئیسی - آینده‎نگری و دوراندیشی از خصایل عمومی انسانها است. بشر همواره به دلیل خطرگریزی ذاتی خود در پی رفع ابهامات موجود در راه تأمین آتیه خود بوده و از همین روی به پیشرفتهای بسیاری نائل شده است.

وضعیت بیمه زندگی در ایران و چالشهای پیش رو

مهمترین فلسفه توجیهی انواع بیمه نیز همین اطمینان بخشی به افراد برای رودررویی با خطرات احتمالی است و به همین دلیل است که صنعت بیمه به سرعت در حال رشد است. البته این رشد با توجه به تفاوتهای ماهوی جوامع در کشورهای مختلف متنوع بوده و طبیعتاً برای کشورهای توسعه یافته که در هرم نیازهای خود با رفع نیازهای عالیتری مواجه‎اند، جایگاه بالاتری دارد.

البته شاخص‎های توسعه تنها عامل مؤثر بر نفوذ بیمه‎های زندگی در جامعه نیستند و مفاهیم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی در تفاوتهای آشکار این ضریب در کشورها اثر میگذارند. بی‎ثباتی‎های اقتصادی، تورم، جمع‎گرایی، فرهنگ قضا و قدر محوری، افق دید کوتاه‎مدت و مواردی از این دست میتوانند به کاهش سهم بیمه‎های زندگی در یک جامعه منجر شوند.

میانگین ضریب نفوذ بیمه در جهان به طور متوسط حدود 6/5 درصد است که حدود 3/0 درصد به بیمه‎های غیرزندگی و 3/5 درصد به بیمه‎های زندگی مرتبط است. این نسبتها در ایران به 2/1 درصد برای کل صنعت بیمه و کمتر از 0/3 درصد برای بیمه‎های زندگی است. اختلاف فاحش مخصوصاً در مقایسه بیمه‎های زندگی بیانگر وجود چالشهای اساسی در این رابطه است.

در شرایطی که سهم بیمه‎های زندگی از کل بیمه در ایران به 14 درصد میرسد، این نسبت برای کل جهان 54 درصد، برای آسیا 68 درصد و برای خاورمیانه حدود 25 درصد است.

چالشهای سه‎گانه

نخستین و پیش پا افتاده‎ترین توجیه توسعه نیافتگی صنعت بیمه و مخصوصاً بیمه‎های زندگی اشاره به شکل زندگی اجتماعی و فرهنگ مردم است. فرهنگ توکل و قضامحوری ناشی از تجربیات تاریخی و مفاهیم دینی، هر گونه توجه بیش از حد به اتفاقات آینده را مختل میکند. بی‎جهت نیست که فلسفه رواقی و انواع عرفانهای مبتنی بر زهد و انزوا، طرفداران زیادی در این جغرافیا دارد. از طرف دیگر توجه بیش از حد مردم به انتفاع کوتاه‎مدت مانع از شناخت صحیح ریسک و به تبع آن فقدان برنامه‎ریزی بلندمدت میشود. این توجه بیش از حد در انواع صف‎های خرید و فروش دارایی‎ها جلوه گر است. نقل قول وزیر مختار انگلستان در زمان ناصرالدین شاه در مورد مردم ایران اگرچه خالی از اغراق نیست، اما خواندنی است که می‎گوید: «هیچ مردمی به اندازه ایرانیان دید کوتاه‎مدت و تلون مزاج ندارند.» در عین حال جمع‎گرایی شرقی در مقابل فردگرایی غربی نیز که با انواع کمک‎های خانوادگی و اجتماعی در این زمینه مشخص می‎شود می‎تواند عاملی در محدودیت بیمه‎گذاری به طور کلی و بیمه‎های عمر و زندگی به طور خاص باشد.

اما با وجود این توجیهات، ریشه مشکلات در این زمینه را با کمی بررسی دقیقتر و منصفانه‎تر باید نخست در محیط اقتصاد کلان و سپس در سمت عرضه جست.

سطح پایین درآمد سرانه به نرخ پایین پس‎انداز منجر میشود. طبیعی است که در سطوح درآمدی پایین، بیمه زندگی به عنوان پس‎انداز طولانی‎مدت به کالایی لوکس بدل میشود و تبعاً با تقاضای نازلی همراه خواهد بود. وقتی درآمد سرانه کشور کمتر از متوسط سایر کشورها باشد، بسیار طبیعی است که سرانه بیمه عمر در کشور در مقایسه با استاندارد جهان پایین‎تر باشد. اما عاملی مهمتر از درآمد نیز وجود دارد که هرگونه پس‎انداز را در فضای عقلایی نامطلوب میسازد. تورم قدرت خرید پول مردم را به مرور کاهش میدهد و هرگونه پسانداز پولی با نرخ بازده کمتر از تورم را ناموجه میسازد. نرخهای سود بانکی بدون ریسک در ایران عمدتاً متناسب با شوک‎های تورمی حرکت نمیکنند و همین مسأله روی رفتار اقتصادی مردم و اتفاقاً فرهنگ آنها تأثیر مستقیم میگذارد.

در نهایت باید مشکلات این حوزه را در بخش عرضه آن بررسی کرد. در هر بازاری بنگاهها و عرضه‎کنندگان با نوآوریها و انواع پیشرفتها، در شرایط مختلف به دنبال کسب سود و گسترش فعالیتهای خود هستند، اما رخوت ناشی از سبقه و بدنه مدیریت دولتی در فعالیت‎های صنعت بیمه هنوز مشهود است. عدم تنوع محصولات، عدم توانایی در ایجاد جذابیت و جامعیت خدمات و عدم اشتیاق برای بازاریابی و بازارسازی، مهمترین چالشهای طرف عرضه بیمه‎های زندگی محسوب میشوند.

 ابهام و عدم شناخت دقیق ویژگیهای انواع بیمه‎ها در جامعه  به‎ویژه در زمینه بیمه‎های زندگی - بیش ازهرچیز ناشی ازعدم شناخت این ابزاردر فروشندگان و بازاریابان آن است و نباید عموم مردم را در این زمینه چندان مقصر دانست. وظیفه شناساندن و اقناع مردم مستقیماً برعهده عرضه‎کنندگان است.

البته رشد نسبی بخش بیمه زندگی در صنعت بیمه در سالهای اخیر ناشی از رفع برخی از مشکلات و محدودیت‎های ذکر شده است. کاهش تورم نسبی در چند سال اخیر، افزایش کیفی و کمّی نمایندگان بیمه در این بخش و البته ایجاد جذابیت با افزایش سقف سرمایه فوت بیمه‎های عمر از 300 به 500 میلیون تومان، پکیج نسبتاً مناسبی از عوامل فوق‎الذکر است که باعث شده تا بیمه‎های عمر در این دوران رشد متوسط سالانه 20 درصدی را تجربه کرده و سهم خود را از مجموع صنعت بیمه از 7 درصد در سال 90 به حدود 14 درصد برسانند. با این وجود و با توجه به سطح موجود اختلاف، همچنان راه زیادی تا رسیدن به استانداردهای جهانی و حتی منطقه‎ای وجود دارد.