جهان زیر آهنگ و فرهنگ ماست

جمعه،۱۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۸
به بهانه خاموشی حنجره اسرار آمیز و آوای جادویی محمدرضا شجریان

محمد رضا شجریان، مرد هنر، چهره محبوب ایرانیان و برند درجه یک موسیقی آوازی جهان در خزان سرد پائیز چشم از جهان فرو بست.

جهان زیر آهنگ و فرهنگ ماست

متولد سال 1319مشهد، ابتدا نزد پدر قرائت قرآن آموخت و درادامه به وادی موسیقی علاقمند شد و طی 50 سال فعالیت کاری، 60 اثر ماندگار برای دوستداران فرهنگ و هنر از خود بجای گذاشت که همگی آنها متناسب با دغدغه های زمانه و مردم است. هرچند اجراهای او در برنامه گلها در سالهای پیش از انقلاب و آثار غیر رسمی تولید شده  در شمار آمار ارائه شده نیامده است.

یکی از درس های محمدرضا شجریان برای جامعه بزرگ فرهنگی و هنری کشور، رفتار کاری و تخصصی طی نیم قرن فعالیت ممتد است. این چهره نام آور نشان داد که با ارائه کار اصیل و مخاطب پسند، می توان به اقتصاد هنرجان بخشید تا روزگارهنرمند، در عسرت و تنگدستی سپری نشود.

محمدرضا شجریان همچنین علاوه بر ساخت تدریجی مکتبی نو در آواز، میراث ارزشمند دیگری چون "همایون" از خود به جای گذاشته است؛ خلف با استعدادی که متواضعانه، سنت پدر به عنوان سلف خود را بخوبی پاس داشته و در صدد کمال و ارتقاء آن است.

خداوندگار آواز زمانه ما با شناختی که از بزرگان آواز و شیوه اجرای آنها داشت، با عرضه داشت محصولاتی که هم فاخر و هم مردمی بود، توانست سهم قابل اعتنایی در جغرافیای فرهنگ ایران وجهان داشته باشد و نام و آثارش تا ابد جاودانه باشد. او از مردم و برای مردم خواند و هرگز برای صله و پاداش، آوازش را خرج قدرت نکرد.

یکی دیگر از وجوه شخصیت مرغ خوش الحان موسیقی آواز، عشق و وفاداری به مردم در برهه های مختلف است. شیوه ای که مردم آنرا فهمیدند و همیشه قدردان او بودند. او از سال 88 مورد غضب بخشی از حاکمیت قرار داشت. چرا که در نقد اظهاراتی که معترضین را خس و خاشاک خوانده بود، گفت که در این صورت، او نیز خس و خاشاک است و ترجیح می دهد کنار مردم بماند. خسرو آواز ایران همچنین با انتشار تصنیفی سروده زنده یاد فریدون مشیری با عنوان " تفنگت را زمین بگذار" خواستار توقف درگیری ها برای دستیابی به مفاهمه ای ملی شد.همین حرفها بود که به ذائقه برخی خوش نیامد و موجب لغو مجوز کنسرت های اخل کشور به مدت بیش از یک دهه گردید. حصر این صدای بی تکرار که تا مرگ او ادامه پیدا کرد، نشان داد که سنت نخبه کشی در ایران به عنوان آسیبی جامعه شناسانه همچنان کارکرد دارد و چه فرصت سوزیها که نمی کند. در گیرودار تقابل با شجریان و فشار ناشی از موضع گیری های تازه او، ربنای او که جادوی غریبی داشته و برای روزه داران ایرانی از مشخصات و ملازمات اصلی ماه رمضان است، نیز از صدا و سیما پخش نشد. آوایی که شجریان آن را وقف مردم  و پخش آن را از هر رسانه ای بدون اجازه مولف، جایز دانسته بود. او البته تاکید داشت که فردی سیاسی نیست ونمی خواهد با سیاست کاری داشته باشد. ولی بعضی اوقات این سیاست است که با شما کار دارد.

محمدرضا شجریان، هم معنا و قرین مهر بود؛ درمهر متولد شد، با مهر مردم زندگی کرد و مهرماه، چشم از جهان فروبست. او وصیت کرده تا در جوار آرامگاه حکیم سخن فردوسی بزرگ به خاک سپرده شود؛ کسی که هویت ایران بیش از هر فردی وامدار مجاهدت های اوست.

کودک بازیگوش دهه بیست، نوجوان پرسودای دهه سی و چهل، جوان با استعداد دهه های پنجاه و شصت و مرد پخته دهه های هفتاد و هشتاد با صدای جادویی اش، با انتخاب های هوشمندانه، بارها و بارها خواب خفتگان را آشفته ساخت و بازهم خواهد ساخت. او حالا می خواهد پی آوازی به دوردستها برود و در آشیانه سیمرغ سکنا گزیند؛ در جوار باشکوه مردی که بی گمان احیاگر بزرگ زبان و ادبیات ما بوده و همواره بر دو عنصر خردورزی و جایگاه ایران در جهان تاکید داشت و هزار و اندی سال پیش سرود  " جهان زیر آهنگ و فرهنگ ماست".